عسلهای مامان چرا کم لگد می زنین
سلام فرشته های قشنگ مامان
امروز اول مهر هست و تابستون گرم تموم شد چقدر این تابستون برای مامانی سخت بود خیلی گرمم میشد و گاهی به حد انفجار می رسیدم و شکر خدا دومین فصل خوب خدا رو هم پشت سرگذاشتیم عسلهای مامان از امروز رفتین توی 9 ماه هفته 36 هورااااااااااااا 8 ماه تموم شد الهی قربونتون برم بوووووووووووووووووووووس
چیزی نمونده تا بیایین توی بغل مامانی روزها برام هی داره سختر میشه و دردهام هم بیشتر ولی همه رو تحمل می کنم به خاطر شما فرشته های قشنگم چند روزی هست کم تکون می خورین البته یکتا کمتر خیلی نگرانم فقط براتون دعا می کنم که سالم وسلامت باشین و سرموقعه بیایین توی بغل مامانی عسلهای مامان فرشته های من بعضی وقتها نمی دونم از خدا به خاطر این برکتها که داره به خونمون اضافه میشه چطوری تشکر کنیم چند روز پیش از دستتون خیلی خندم گرفته بود بهتون می گفتم پاتونو بیارین بالا تو ورجکم یکتا قشنگ پای قشنگتو بالا میاوردی وبه یگانه می گفتم دستتو بیار بالا دستشو بالا میاورد از خنده اشکام سرازیر شده بود کلی ذوق کرده بودم الهی قربونه خدا برم که دوتا فرشته باهوش داره بهم می ده تا ازشون مواظبت کنم و بزرگشون کنم خدایا بزرگیت رو شکر شکر شکرشکر شکر شکر
دوستتون دارم قند عسلهای مامان