یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

هورااااااااااااااااا فرشته های من 7 ماه شدن

1392/2/21 9:52
نویسنده : سارا مرادی
524 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته های مامانی سلام دردونه های نازم مامانی دورتون بگرده عسلهای دلم خیلی دوستتون دارم ببخشید نتونستم به موقعه بیام براتوم بنویسم اخه توی این چند روز خیلی مامانی رو اذیت کردین دارین با همدیگه دندون درمیارین هم تب دارین و هم سرماخوردین دوباره یگانه که همیشه ساکت بود خیلی گریه میکنه  یک مدتی هم رفتیم خونه مادرجون بابایی اونجا هم خیلی بد بودین چون همش غریبیتون میکرد دائم بلغم بودین حالا هم که امدیم خونه بغلی شدین شدید طفلکی من به فکر مامانتون هم نیستین که من چطوری هردوتاتون رو بغلم کنم با این کمر دردم تازه دیگه کوچولو که نیستین که وزنی نداشته باشین چند روز پیش که دکتر چکاب بردیمتون دکترتون راضی بود فقط از یگانه زیاد نه کمی منو ترسوند بخاطر دور سر یگانه و ملاجش که زود داره بسته میشه نمی دونم چکار کنم هنوز کاملا بسته نشده بهش دارو داده توی نت سرچ کردم برای کسانی هست که سکته مغزی کردن نمی دونم چه ربطی به بچه من داره هنوز بهش ندادم کمی میترسم به دکترش گفتم میگه برای کامل شدن دور سر بچه هم به کار میره ولی من هیجا ندیدم که برای این منظور به کار بره خلاصه نمی دونم چکار کنم اهن و کلی برای یگانه تقویتی داده زینک و ...... خدا جونم خودت کمکم کن تا بتون فرشته هام رو سالم و صالح بزرگ کنم   امین 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

مامان تارا و باربد
15 اردیبهشت 92 11:44
سلام عزیزم خوبی 7 ماهگی فرشته ها مبارک
نگران شدم دور سرش چی شده مسئله مهمی که نیست انشالا


سلام انسیه جون خوبی ممنون عزیزم فرشته های شما چطورا با بلبل زبونیشون اخ که چقدر دوست دارم منم بلبل زبونهای این ورجکهارو بشنوم خدا یعنی میشه انسیه دکتر که رفتم میگه ملاج یگانه داره زود بسته میشه برای همین میخوام ببرمش پیش متخصص خیلی میترسم که چیزی بگه که در جا سکته میکنم برام دعا کن جوجم کاریش نباشه اگه زود بسته شه سرش کوچیک میمونه و مغزش رشد کافی رو نداره نمی دونم خدایا کمکم کن توی این هفته شوشو رو راضی کردم ببریمش دکتر تا مطمین شیم سالمه و مشکلی نداره فقط برام دعاکن مشکلی نداشته باشه دوستت دارن بوسسسس واسه فرشته هام
آذین
16 اردیبهشت 92 19:42
سلام خدا براتون نگهشون داره اینم وروجکا رو
من خاله تارا و باردبد هستم
راستی اسم خواهرم انیسه است نه انسیه
ببخشین هاااااااا
جاتون خالی با شیطونیای این دوقلوهای ما
حالا شما هم ب روزی میرسین ک شیطونیای فرشته های آسمونیتونو ببینین
از طرف من بوسشون کن


ببخشین خواهری انیسه جون ممنون بهم گفتم شما خوب باشیطون کاریهای اینورجکها حال میکنین خیلی منم دوست دارم بلبل زبونیهاشونو ببینم وایییی میمیرم واسه اون روزها دوست دارم زپد بزرگ شن
mobinaei
16 اردیبهشت 92 23:16
سلام خانومی...یعنی چی ملاجش بسته میشه؟؟خدا نکنه...خدا اون روزو نیاره...توکل به خدا...ایشالله به حق امام رضا چیزیش نیست...وای روانم بهم ریخت..اعصابم خورد شده...یاد خودم افتادم..پسرم 5 ماهش بود..گردنشو یه کوچولو کج نگه میداشت...بردمش دکتر گفت کورتکول یا تورتیکول گردن داره باید جراحی شه...نمیدونی چه حالی شدم..بارونم میومد مثل بهت زده ها فقط گریه میکردمو ناله میزدم..همونجوری از مطب دویدم بیرون...بدون اینکه به کسی توجه کنم از خیابونا رد میشدمو ادما نگام میکردن با تعجب...بچمم محکم چسبونده بودم به خودمو ناله میکردم...بارون میومد شدید...دویدم سمت یه مطب دیگه بدون اینکه حرفی بزنم رفتم داخل...اونم معاینش کردو همون تشخیصو داد گفت اگه عمل نشه گردنش به مرور زمان کج میشه...و کمکم صورتشم کج میشه...دوباره با حال خرابتر زدم بیرون تو خیابونا..دنبال یه دکتر دیگه...تا اینکه رفتم خونه...پدرم اومد گفت امیدت به خدا باشه 2روز بعدش بردمش مشهد...اجی بقیه شو تو یه نظر دیگه میگم..


وای الهی بگردم بعدش چی شد اخر عمل کردی یگانه هم کمی گردنشو کج نگه میداشت من دکتر نبردم خودش خوب شد اخه همیشه عادت داشت از یک طرفش فقط شیر بخوره منم شیرخشک بهش میدادم و اوایل شیر خودمو هم تپی شیشه از یک طرف مبخورد هرچی سرش به طرف دیگه میکردم باز خودش یکطرفی سرشو نکه میداشت تصمیم گرفتم دیگه ازاون ور بهش شیر ندم برعکسش کنم حالا خوب شده قشنگ سرشو میگردونه
خدارو شکر ولی بازم هنوزعادت داره از همون سمتش شیر بخوره
مامان هلنا
17 اردیبهشت 92 10:59
عزیزم ماشالا. چه نازن. رفتی دکتر؟ همه چیز اوکی بود؟ اگه تهرانی بگو تا یه دکتر خوب بهت معرفی کنم.
یه پیشنهاد:کاش برای عکس پروفایل عکس دوتاشون رو میزاشتی
اگه دوست داشتی لینکم کن تا منم بلینکمت عزیزیم. تمشکا رو هم یه ماچ سفت بکن

ممنون مامانی هلنا جون تهران نیستم مشهدم امروز باید برم دکتر ولی نمیدونم وقت بهم میده یانه اخه دکتر مغزواعصاب کودکان زیاد توی مشهد نیست من نتونستم وبلاگتونو باز کنم ممنون میشم ادرشو برام بزاری تا لینکت کنم هنوز وقت نکردم عکسهای پروفایلشونو عوض کنم چشم عکس دوتایی میزارم ازشون
مامان تارا و باربد
17 اردیبهشت 92 13:56
سلام عزیزم ایشالا چیز مهمی نیست نگران نباش یادمه تو 10 ماهگی تارا رشد دور سرش کند شده بود و اون اضافه ای روکه باید داشته باشه نداشت منم خیلی نگران شده بودم پیش دکتر بردم براش مکمل کلسیم تجویز کرد چند ماهی خورد تا 2 سالگی الانم نرماله ...
ایشالا وروجکات به حرف زدن که افتادن مهلت نمیدن حرف بزنید اصلا نگران نباش می بوسمتون


ممنون انیسه جون ببخشید اسمتو اشتباهی هم مینوشتم خواهرجوت بهم گفت شما همیشه بهم امید میدی امروز میخوام یگانه رو ببرم دکتر توروخدا دعاکن جوجه منم مشکلی نداشته باشه مثل فرشته های شما سالم سلامت بزرگ شن بوسسسس واسه جوجه های خاله
مهتاب
18 اردیبهشت 92 12:20
وای چی شده گلم انشاا... که جدی نباشه بیا نت برام توضیح بده نگران شدم
الهی فداشم بچه بین قشنگی نازی بوسسسسسسسسسسسسسسسس عزیزم


سلام مهتاب جون خوبی باشه وقت کنم میام امروز میخوام ببرمش دکتر اگه باز بهم بدون نوبت وقت بده فردا هم نمیتپنم اخه میخوام خونه مامان اش دندونی درست کنم برای بچه ها یگانه هم دوتا دندون در اورد همزمان باهم وای یییی اکه ببنیش هنوز دیده نمیشه باید لمسش کنی غذا که بهش میدم با قاشق صداشو همش میشنوم کلی میذقم برام دعاکن جوجه ام کاریش نباشه دکتر خودش دارو داده پلی بهش ندادم گفتم ببرمش متخصص ببینم چی میگه بهت اس میدم مبینا گلمو ببوسسسسس
mobinaei
18 اردیبهشت 92 23:30
سلام گلم..شرمنده من با گوشی میام اون شب که کامنت گذاشتم شارژ نتم تموم شد...قبل اینکه ببرمش مشهد بردمش پیش همون دکتری که وقتی به دنیا اومده بود تو بیمارستان چکاپش کرده بود...سید بود توکل کردم ...گفت اگه باشه به احتمال 90 درصد با ماساژ خوب میشه نیاز به عمل نداره..اینو که گفت دلم اروم گرفت..رفتیم مشهد..تو حرم اقا بچه رو چسبوندم به پنجره فولاد که شفاعتشو از خدا بخواد اقا..گریه کردم...ناله کردم...دو سه روزی میرفتم حرمو بر میگشتم تا شب اخر با بردیا پسرم رفتیم حرم واسه خداحافطی...درد دلامو بی کسیامو گفتمو اومدم از حرم بیرون..صبح میخواستیم حرکت کنیم شهرمون..از حرم اومدم بیرون دم دمای اذان صبح بود خواب دیدم بچمو گرفتم تو بغلمو میدوم سمت حرم..که یه دفعه دو تا حاله ی نور از پشت نگهم داشت گفت مبینا برگرد برو پسرت خوب شده..دیگه نمیخواد عملش کنی برگردو برووووو...از صبح همون روز بردیا دیگه هیچوقت گردنشو صورتشو کج نگه نمیداشت...اجی اینارو گفتم بدونی تو که زیر سایه امام رضایی بچه اتو بگیر و ببر پیشش دست رد به سینت نمیزنه.


سلام عزیزم ممنون گلم الهی چقدر دلت پاکه من راستش قبل دنیا امدم بجه ها حرم رفتم و اقا رو ضامن سلامتی بچه هام کردم من که رو سیام بلکه اقا امام رضا ضامن باشن پیش خدا که بتونم بچه هامو سالم و سلامت بزرگ کنم ارزومه وقتی کمی بزگتر شدن دستشونو بگیرمو دوتا چادر قشنگ براشون بخرم و با جوجه هام بریم حرم واییییییی خدایا یعنی میشه ممنون که بهم امید دادی مواظب گل پسر نازت باش لینکم کن من وبلاگتونو ندارم میشه برام بفرستین تا باهم بیشتر در ارتباط باشین ممنون بوسسسسس پاسه گل پسرنازم
mobinaei
20 اردیبهشت 92 1:07
ایشالله به حق امام رضا...خدا بچه های گلتو سلامت نگه داره برات گلم...امیدت به خدا باشه...ایشالله عروسشون کنی خانومی...الهی اممممممممممین...
اینم ادرس من:
www.mobinaei.blogfa.com


ممنون گلکم مبینا جون برای جوجه ات وبلاگ درست نکردی این وبلاگ برای خودته
mobinaei
20 اردیبهشت 92 1:10
هزارتا بووووووووووووس واسه جوجه ها و مامانی مهربونشون....فاطمه زهرا نگهدارتون باشه..
مامان دوقلوها(حسین-حسام)
20 اردیبهشت 92 12:19
سلام سارا جونم خوبی گلم جوجوهای من خوبن الهی فداشون بشم
عزیزم ببخش واقعا این بچه هام سرما خوردن نمیتونم زیاد بیام نت
چرا اخه چی شده گلم.عیب نداره عزیزم همه چی حل میشه نگران نباش
الان انقدر علم پیشرفت کرده که جای نگرانی نیست گلم امیدت به خدا باشه و بس
دوستون داریم میبوسمتون
بازم بهتون سر میزنم


مرسی مامانی خانم خسته نباشین با شیطونک کارهای ورجکها وایییییی من که حسابی خسته ام یگانه هم دوتا دندون در اورد فعلا کمی بهتر شدن تا بعد ببینیم چی پیش میاد راستی برای خواب بچه هات چکار کردی مشکلت حل شد یا نه ؟
مامان تارا و باربد
22 اردیبهشت 92 8:13
مدریت
25 خرداد 92 23:32
مسابقه مسابقه
مسابقه نی نی و به به با یه عالمه جایزه زود بیا منتظرم


خیلی ببخشید من هرکاری کردم ثبت نامم نکرد نمیدونم چرا همش از نام کاربری من ایراد میگیره خالی هم میزارم بازم ایراد میگیره میگه باید پر شه درحالی که توی سایت نوشته اشکالی نداره خالی باشه ممنون میشم راهنمایم کنید چکار کنم ثبت نام کنم ........