دکتر رفتن یگانه خانم و دندون دراورد و اش دندونی
سلام سلام شیطونکهای مامانی بوسسس
بی نهایت دوستتون دارم و عاشقتون هستم اول که نتونستم یک مدتی باز بیام و شیرین کاریهاتونو رو بنویسم دوم اینکه کلی خواستنی شدین واییییییی از دعواکردنهاتون نمی دونم چکارتونوکنم کلی همدیگرو رو زخمی کردین الهی قربونتون برم یک لحظه نمی تونین کار هم باشین یا موهای همدیگر رو میکشین یا پاهای همدیگر رو میخورین و دستهای همدیگرو توی دهنتون هست که یکتا خانم با اون دندنهای نقلیش هم دستهای یگانه رو دندون میگیره و باز گریه بازار شروع میشه چنان اشکی هم میریزین که نگو و نپرس مخصوصا یگانه که با کوچکترین ضربه اشکش دم مشکش هست و سومین و مهمترین که دختر گلم یگانه خانم در
تاریخ :92/02/12 ساعت :2 بعدظهر 2 تا دندون در اورد
وایییییییی الهی قربونت برم که تاریخ دندون دراوردنت هم جالبه داشتم بهت اهنتو میدادم که احساس کردم قطره چکان صدای مثل ضربه به لثه نازت داد وقتی با انگشتم دست کشیدم دیدم نازی هردوتا دندون پایینت نیش زده جان که چقدر اون لحظه خوردنی شده بودی خیلی خدای مهربونو شکر کردم به خاطر دندون در اوردنهاتون کمی اذیت میکنین ولی بازم خدارو شکر از اون روز هم اخلاقت بهتر شد گریه ها و بی قراریهات هم کمتر شد و شدی همون یگانه خندون مامانی واییی که مامانی عاشقته.......
دکتر بردمت عزیزم به خاطر سرت که اقای دکتر گفتن فعلا خوبه و مشکلی نداری یک شربت کلسیم نوشتن تا سه ماه استفاده کنی و بعد دوباره بریم پیششون تا وضعیتتو چک کنن که مشکلی خدای نکرده نداشته باشی نمی دونم از وقتی این شربتو میدم همش خوابت میاد و دائم در حال خمیاره کشیدن هستی یک خمیازه هایی میکشی مامانی که همه رو به خنده میندازی الهی قربونت برم
خوب از شیرین کارهاتون بگم که یکتا خانم یک مدتی هم که میخره و چند روزی هم هست در تلاشه که چهاردسته پا بره داره از در دیوار میگیره تا بلند شه وقتی تکیه به پشتی و مبل میزارمش خودش قشنگ میاسته از کنکجاویهاش بگم که تمومی نداره هر جا میره دستهاش جلوتر از خودش هستن از حرف زدنهاش بگم که بابا میگه و مامان ددد پپپ میکنه چیزی میخواد اده میگه از کلمه اااا زیاد استفاده میکنه ابه میگه گاهی کلماتی که میگی رو تکرار میکنه فقط برای یک بار خلاصه از یگانه خانم که همچنان کم تحرک تشریف دارن و خیلی به خودش فشار نمیاره گاهی غلط میزنه اگه دلش بخواد حرف زدن هر ااا گگگ مممم میگه خدایا شکرت خیلی دوست دارم جوجه هام زود راه بیفتن وبحرف بیان و صدای قشنگشونو رو بشنوم و با مامان مامان گفتنشون دلم غش کنه خدایا یعنی میشیه اونروز رو ببینم کمکم کن تا سالم و صالح فرشته ها مو بزرگ کنم و به ثمربرسنم اگه لایق مادر بودن رو داشته باشم دوسسست دارم خدا جونم .........
و دیگه اینکه دیروز 92/02/20 براتون اش دندونی درست کردم و جای خاله مهتاب مامانی مبینا خالی که این موقعه ها همیشه هممون دور هم بودیم و کلی حرف داشتیم برای گفتن آش دندونی شما ورجکها هم شد مصادف با اش پشته پای رفتن خاله جون به کربلا خوشبحالشون که دیروز تماس گرفتن نجف اشرف بودن واییییی که دلم چقدر هوای نجفو کرد کاش بتونم با شما دوتا ورجک هم روزی بشه بریم کربلا این ارزومه که یک سفر مکه و کربلا با شما دوتا ورجک برم خدایا یعنی میشه خدایا شکرت شکر