یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

یک روز بارونی زیبا برای مامانی

1391/3/31 0:18
نویسنده : سارا مرادی
342 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزای مامان خوبین

امروز از ظهر هوا گرفته شد و کلی ابر توی آسمامون امد و شروع به باریدن کردن و تاشب ادامه داشت امروز دل مامانی هم گرفته بود مثل اسمون خدا وکلی هم گریه کردم امروز منو و بابایی کمی باهم بحث کردیم از تنهایی دیگه خسته شدم کاش می شد چشمام رو ببندم و صبح که بیدار بشم ببینم کنارم خوابیدین وای خدای مهربون یعنی میشه اون روز رو ببینم چقدر روزها دیرمی گذره هر روزش برام یک هفته می گذره وقتی شما پیش باشین دیگه احساس تنهایی نمی کنم وقتی به چشمها نازتون نگاه کنم غم دنیا رو فراموش می کنم و اون ارامشی که توی خواب دارین خیلی سخته انتظار من همه چی رو تحمل می کنم ازخدای مهربونم فقط می خوام سالم و صالح باشین راستی چندروزپیش عسلهای مامان با بابایی رفتین سرویس تخت خوابتونو سفارش دادیم خداکنه قشنگ براتون درست کنه همون چیزی بشه که خودمون می خواستیم فرشته های من مامان خیلی تنهاست واگه شما نبودین نمی دونم چکار می کردم عسلهای مامانمی بوسمتون و هر روز هر لحظه براتون دعا می کنم ماچماچماچماچماچ

 

خدای مهربونم مواظب فرشته های من باش

امین یارب العالمین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سپیده
31 خرداد 91 0:28
سلام خانمی. می گم دو قلو بارداری؟
به وبلاگ منم سر بزن و با نظرت دلگرمم کن.


مرسی سپیده جون یک سئوال داشتم من قالب وبلاگم لینک دوستان نداره چطوری باید اضافه کنم شما می تونین بهم کمک کنین ممنون میشم ...