یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

حرکتهای زیاد شبتون

1391/4/28 11:40
نویسنده : سارا مرادی
277 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فرشته های مامان

چند روز پیش 26 تیر سالگرد ازدواج من و بابایی بود شب رو رفتیم بیرون و برای خودمون جشن گرفتیم و کلی هم غذا خوردیم و خندیم شب خوبی بود من اون شب رو از روز تولدم بیشتر دوست دارم اخه من و بابایی ما شده بودیم و با امدن شما عروسکهای مامان بیشتر خوشحالم سال دیگه همه باهم جشن می گیریم خدایا یعنی میشه این روزها رو ببینم که چهار نفری رفتیم بیرون و جشن می گیریم کم کم داره هفته 26 تموم میشه و شما دارین میرن توی 27 هفته دیشب خیلی مامان رو نگران کرده بودین عسلهای من خیلی تکون می خوردین و درد زیر دل داشتم زیاد ،شکمم هم خیلی سفت کرده بودین همش خودتونو جمع می کردین داشتم از نگرانی دیوونه می شدم همش توکلم به خدا بود فکر می کردم خدای نکرده دارم از دستتون می دم فرشته های من چرا انقدر خودتونو جمع می کردین و دل مامانو درد می اوردین و ماشاله لگد زدنتون هم محکمتر شده دلمو ضعف می یاره وقتی می زنین امروز برم دکتر ببینم گل دخترهام حالشون خوبه که مامانو دیشب کمی اذیت کردن فرشته های من مامان همه چی رو تحمل می کنه فقط نمی خواد حتی دردی شما داشته باشین از خدای مهربونم خواستم و نذر کردم که انشاله به سلامتی که به دنیا بیاین نماز امام زمان(عج) بگیرم و برای سلامتی اقامون دعا کنیم و سلامتی شما فرشته های مامان رو خیلی دوستتون دارم و دوست دارم زود بیاین توی بغل مامانی ماچماچماچماچماچ

 

می بوسمتون فرشته های مامان

دوستتون دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)