یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

اولین برف پاییزه ههههههههههه

1391/9/27 11:21
نویسنده : سارا مرادی
317 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلهای باغ زندگی منو و بابایی

 

امروز دوشنبه هست و 27 اذر چیزی تا تموم شدم این فصل زیبا نمونده و هنوز زمستون نرسیده که خاله سرما امده از دیشب اینجا برف میاد خیلی زیاد نیست ولی حدود 5 سانتی میشه و هنوز هم داره برف میاد و هوا هم خیلی سردههههههههههه منو و بابایی عاشق زمستون هستیم و من عاشق برفم وقتی برف میاد

مامانی خیلی خوشحال میشه و همش دوست دارم بیرون برم و توی هوای سرد و روی برف راه برم ولی امروز نمی تونم چون شما دوتا گلم پیشم هستین و نمی تونم برم واز پشت پنجره برفها رو نگاه می کنم هرچند دوست داشتم الان اون بیرون باشم بابایی صبح که داشت می رفت سرکار گفت: خوش بحالت توی خونه هستی و می خوابی من گفتم خوشبحال تو که بیرون می ری و روی برفها راه می ری هردوتامون خندیدم و یکتا هم از خنده ما خندید اون ورجک بیدار بود هر کار کردم نخوابید برای همین باهم امدیم توی حال و من پای کامپیوتر هستم و اون خانم داره کارتون نگاه می کنه و یگانه توی اتاق روی تخت خوابه دیشب مادر جونی امد خونمون تا کمی مواظب شما باشه که منو بابایی بتونیم بخوابیم ولی دیشب کلا بچه های خوبی بودین و خوب خوابیدین عزیزانم مامانی خیلی دوستتون داره و دوست دارم زود بزرگ بشین تا بتونم ببرمتون بیرون و انشاله سال دیگه که برف بیاد همه باهم می ریم پارک و برف بازی می کنیم و یک ادم برفی قشنگ  هم درست می کنیم خیلی دوست دارم اون روزها زودتر برسه .......ماچماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان تارا و باربد
30 آذر 91 9:12
سلام عزیزم یلدای قشنگتون مبارک فرشته های نازتو می بوسم
مامی طاها
3 دی 91 13:24
درود با اولین پا نهادن به دنیای انسانهای روی زمین به روزم بیا و در جشن تولد من تو هم مهمان باش منتظر قدم رنجتون هستم بدرود