روز پدر
سلام عسلهای مامان
چند روز پیش روز پدر بود و من برای بابایی دوتا لباس قشنگ خریدم
البته سه تایی رفتین با خاله جونی خرید کلی لباس دخترونه هم برای شما دوتا گل نازم دیدم نشون کردم که با خاله جون و یا بابایی بریم خرید کنیم دیروز با بابایی رفتیم کاموا گرفتم تا براتون لباس زمستونی درست کنم
من بلد نیستم مگه خاله و یا عمه جونتون کمکم کنه تا براتون لباس های گرم قشنگ ببافم اخه شما دوتا گلم توی فصل سرد به دنیا میاین فصل پائیز فصلی که منو و بابایی خیلی این فصل رو دوست داریم اسمتونو باید بزارم بچه های پائیز عسلهای مامان من فصل تابستونی هستم شما فصل پائیزی و بابایی فصل زمستون قبلا خدا یک نی نی بهون داد که زود ازمون گفت اون نی نی مون فصل بهار به دنیا می امد توی خونمون چهار فصل سال رو داریم خیلی جالبه البته یکیش بینمون نیست ولی خدای مهربونم در عوض شما دوتا فرشته رو بهم داد و خوشحالم که می دونم که شاید خدا هنوز دوستم داره و به صدای دلم گوش می ده
میبوسمتون علسهای مامان