دلم گرفته امروز از تنهایی خودم
سلام عسلهای گلم خوبین
امروز خیلی دلم گرفت بود و کلی هم گریه کردم از سه روز هست که سر درد دارم و دست از سرم برنمی داره عزیزای دلم دیروز هم رفته بودیم خونه مامان بابایی اونجا پسر دایی باباجونی سرما خورده بود و خیلی میترسیدم که بچه ها هم سرما بخورن که یکتا هم سرما خوردگی گرفت از دیروز ابریزش بینی داره و کمی هم تب کرده و خیلی هم بهونه گیر شده اصلا ساکت نمی شه شیر هم خوب نمی خوره و کلی هم عطسه و کمی هم سرفه می کنه کسی نیست که ببرم دخترمو دکتر بابایی که مرخصی نداره و مامان بابایی هم سرشون خیلی شلوغه همه دست به دست هم دادن و نمی تونم جوجه امو ببرم دکتر از خدا خواستم کمکم کنه و دخترم با کمی دارویی گیاهی که گرفتم خوب بشه البته امروز کمی بهتره و داره از سرصدایی که درمیاره سرمنو بابایی شو برده البته هر دوتاشون شروع کردن دارن یک بند صحبت می کنن خلاصه خیلی بی حوصله هستم می خوام چند تا از عکسهای 4 ماهگی تونو که گرفتم رو بزارم تا کمی دلم شاد شه عسلهای مامانی
این عکس دخترم یکتا بعد از یک عکس گرفتن که کلی خسته شده بود و خوابیده
اینم دخملم یکتاست که برای اولین بار عروسک کناروشو با دستش برداشت و برد سمت دهانش
اینم دخمل یگانه هست الهی قربونش برم
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
الهی قربون اون خنده هاتون برم که چقدر خواستنی هستین
یگانه عزیزم که اون روز همش دستش توی دهنش بود بوسسسسسسسسسسس
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
بوسسسسسسسسسسسسس نانازییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم
اگه گفتین این کیه ؟هههههههههههههههههههههههههههه
قربون اون چشمای قشنگت برم بوسسسسسسسسسس