هواااااااااااااااااااااا فرشته های من 9 ماه شدن و تولد مامانی
سلام سلام فرشته های مامانی و بابایی
چند روزی هست که فصل قشنگ بهار تموم شده و دومین فصل سال تابستان گرم فرارسیده مامانی توی این فصل و اولین ماه اون به دنیا اومده یعنی درست دو روز پیش 9 تیر شب تولدم خیلی دلم گرفته بود فکر میکردم بابایتون منو فراموش کرده اخه اصلا بهم تبریک نگفت ولی شب فردای تولدم حسابی بابایی غافلگیرم کردم شب با کیک و کادو اومد خونه خیلی خوشحال شدم و حسابی ذوق زدم بابایی برام یک گردنبد طلا خریده بود که دستشون درد نکنه واقعا زیباست عکس هم گرفتم میخوام توی وبلاگتون بزارم برای بعدا نتون که شما هم ببینین .....
خلاصه توی این ماه شیرینهای زیادی داشتیم که از مهمترینشون 9 ماهه شدن شما ورجکها بود الهی قربونتون برم که نه ماه از زندگیتون رو پشت سر گذاشتین و برای خودتون خانمی شدین ماشاله و از خدای مهربونم تشکر میکنم به خاطر اینکه همیشه یارویاروم هست و بوده در تمام مراحل زندگی و همچین همسر عزیزم که واقعاباید به این بابایی افتخار کنید خیلی تلاش میکنه که بتونه نیازهاتونو براورده کنه و زندگیمونو به بهترین نحو اداره کنه تا هیچ وقت کم نداشته باشیم که بخوایم از کسی قرض بگیریم همسرعزیزم ممنونتم ممنون ........
خوب بریم سراغ شیرین کارهای شما ورجکها که واقعا شیطون شدین حسابی اول یگانه خانم دردونه مامان که الهی قربونش برم چند روز هست رفته بود خونه مادر جون و باباجونش که حالا هم شده سوگلی اونها حسابی خودشو براشون شیرین میکنه و قند توی دل همه اب میکنه و از فرط خندیدن امونشونو بریده شیرین کارهاش جدیدش یادگرفته خودشو به قول اونها موش میکنه یعنی چشماشو کوچیک میکنه دماغشو نقلی میکنه و میخنده و اون دوتا دندون کوچیک نازشم دیده میشه واقعا با نمک میشه باید ببینی و حسابی همه رو میخندونه فرشته مامان سوگلی خانم دست زدنش بهتر شده و صدای کف زدنشو قشنگ میشنوی