حرفهای نگفته ....
سلام دوردونه و نازدونه مامانی
چند روزی هست که حسابی درگیرشما شدم و اصلاوقت امدن به اینجا رو نکردم فقط گاهی میومدم و نظرات دوستانمو می خوندم عزیزای دلم توی این چند هفته خیلی اتفاقها افتاد که بعضی هاش شیرین و کمی هم تلخ بود دخترانم مامانی حاضرهمچیشو بده تا شما سالم و سلامت بزرگ بشین چند وقت پیش برای چکاپ بردمتون دکتر که دکترتون براتون از خون و برای یکتا هم احتمال عفونت داشت از ادرار براتون نوشت و از پای یگانه گلم که توی راه رفتن کمی پاتو کج میزاری عکس نوشت حالا بماند با هزارببدختی ازمایش خون ازتون گرفتن که کلی هم گریه کردین و دل منو بابایی رو کباب کردین و دوبارهم از ادرار برای یکتا گرفتین اونم بماند چقدر سخت بود خدا برای هچ کس نیاره که بچش مریض بشه توی این روزها وقتی یگانه رو می دیدم دلم کباب میشد که بچه ام مشکل راه رفتن داشته باشه و فرشته کوچلومو به خدای مهربونم سپردم و از خدای مهربونم میخواستم سالم و سلامت بزرگ بشه تا دیروز که عکسهای یگانه رو بردی پیش یک فوق تخصص ارتوپد وقتی عکسها و پای یگانه رو معاینه کرد گفت مشکلی نداره و دخترم با راه افتادن و بزرگترشدنش خوب میشه ولی باید 6 ماه دیگه ببرم پیشش خیالم راحت شد خدا رو شکر کردم قربونتون برم که خیلی خواستنی و خوردنی شدین در طول هر قدرهم میبوسمتون و فشارتون میدم و نوازشتون میکنم بازم کمه عاشقتونم دختران قشنگم ......
از کارهاتون بگم که دختر کوچولوم یگانه خانم همچنان در تلاش برای چهاردسته پا کردن هست در حالی که خواهرش یکتا خانم کل خونه رو میگرده و دیونم کرده بس که فضولی میکنه و همش هم ضربه میخوره داره کم کم راه میفته یک چند ثانیه ای بدون کمک وایمسته حدود 1 دقیقه ازمبل بالا میره از هر چیزی که فکر کنی میگیره بلند میشه گاهی هم دیدم از خواهرش که نشسته دستشو رو شونش میگیره و میخوادبلند بشه که من سر میرسم و همیشه هم دعواش میکنم که خواهر کوچلوش اذیت نکنه امروز عصر هم دو دقیقه پیششون نبودم یکتا دست خواهرشو گاز گرفت بود الهی بمیرم یگانه ام بد دردش امدبود و غش کرد منم خیلی عصبانی شده بودم ویکتا رو کتک زدم بعد خیلی پشیمون شدم ولی اون لحظه خیلی عصبانی بودم دست خودم نبود فرشته های من اگه مامانی گاهی عصبانی میشه و میزنم رو دستتون منو ببخشین میخوام بدونین اون کارتون اشتباه و نباید دیگه انجام بدین نمیدونم چطوری باید بهتون بفهمونم که کارتون اشتباه اخه هرچی میگن نه با اشاره و هرکاری که میکنم شما بازم تا فرصت میبین همون کارو میکنین خدایا کمکم کن تا بچه هامون سالم و صالح بزرگ کنم و هیچ وقت هم ازشون عصبانی نشم خیلی خیلی دوستتون دارم
و اما دندونهای دخملام که یگانه خانم هم در 92/03/12 ساعت 10 صبح دیدم که سومین و چهارمین دندونشو در اورد و یکتا خانم هم 9 تیر عصر روز تولد مامانی پنجمین دندونشو رو در اورد و درست 5 روز بعد 14 تیر هم ششمین دندونش نیش زد این سری دوتا دندون رو تقریبا باهم در اورد الان دخملم یگانه 4 و دخملم یکتا 6 تا دندون دارن قربونشون برم خیلی خیلی دوستتون دارم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسس